
لحظه خدا حافظی به سینه ام فشردمت
اشک چشمام جاری شد دست خدا سپردمت
دل من راضی نبود به این جدائی نازنین
عزیزم منو ببخش اگه یه وقت آزردمت
گفتی به من غصه نخور میرمو بر میگردم
همسفر پرستو ها میشمو بر میگردم
گفتی تو ام مثل خودم غمگینی از جدائی
گفتی تا چشم هم بزنی میرمو بر میگردم
غمگین تر از همیشه به انتظار نشستم
پنجره امیدمو هنوز به روم نبستم
نویسنده: فاطمه یوسف زاده(چهارشنبه 85/9/29 ساعت 4:47 عصر)